زندگی نامه سردار شهید حمید رمضانی

خیبری بود و اهل نی، اهل سوز، حماسه ساز کم نظیری که وجب به وجب مرزهای جنوب شاهد خلق حماسه هایاوست. او عاشق خدمت در گمنامی بود. ترس در وجود او معنا نداشت و منبع مهم و مطمئنی برای یگان های رزم در بُعد شناسایی و اطلاعاتی بود.

نامش حمید و شهرتش رمضانی است. به سال 1341 در شهرستان اهواز در میان خانواده ای متدین و مذهبی و اهل فضل و کمال چشم به جهان گشود. در سنین ودکی در حوضچه ای به عمق 1/5 متر غرق شد که به صورت معجزه آسایی نجات یافت. پدرش کارگاه تراش کاری در شهر اهواز داشت و بدین طریق روزگار می گذراند. او هنگام حمله ی رضا خان برای کشف حجاب در حرم امام رضا(ع) شاهد اوج رذالت رژیم پهلوی بود.

حمید تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در اهواز گذراند و موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید. او سرشار از شور و طراوت بود و از همان دوران نوجوانی در جبین خودش سعادت را می دید.

در بحبوحه ی فعالیت های سیاسی علیه رژیم پهلوی به مبارزات خود شکل تازه ای بخشید و در مسجد طالب زاده برای اقامه ینماز حضور پیدا می کرد و اندک زمانی بعد به جمع جوانان مسجد جزایری که فعال ترین گروه سیاسی شهر بودند پیوست.

حمید از استعداد تحصیلی بالایی برخوردار بود و چند بار در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته های مختلف از جمله الکترونیک قبول شد. وقتی خانواده پیشنهاد اعزام به خارج جهت تحصیل در کنار دو برادرش می دادند می گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است» حمید جهاد را درسی از درس های بهشت می دانست و آن را بر همه چیز مقدم می دانست. با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت. ابتدا در کنار سردار شهید درافشان در گردان رزمی کربلای سوسنگرد، فارسیات، خرمشهر و بستان حماسه آفرید و اندکی بعد به لحاظ شایستگی و تبحر فوق العاده وی در شناسایی در مسئولیت های اطلاعاتی منصوب گردید و تا زمان شهادتش هیچ گاه جبهه را ترک نکرد و با تشکیل قرارگاه نصرت به فرماندهی گردان شناسایی 313 منصوب گردید.

حمید اعجوبه ی شناسایی بود. نفوذ حمید به قلب دشمن و شناسایی های مکرر وی چنان غیر قابل تصور بود که گاه موجب شگفتی می گردید. او روزهایی از قرارگاه ناپدید می گردید و بعد از مدتی با اطلاعات ذی قیمتی از دل سپاه دشمن برمی گشت.

حمید در شناخت منطقه ی هورالهویزه و عملیات خیبر نقش عمده و اساسی داشت. زمانی که منطقه صعب العبور و نیزار هور هیچگونه معبری جهت تردد نداشت او روزها و شبها به شناسایی می پرداخت تا از منطقه اطلاعات جامعی به دست آورد و بعدها  همین اطلاعات و ارائه آن به فرماندهی کل سپاه، شالوده عملیات خیبر گردید. او در جنگ تحمیلی و مأموریت های شناسایی به زیارت مولایش امام حسین(ع) و مرادش ابوالفضل العباس(ع) رفت.

رازداری حمید مثال زدنی است و تا زمان شهادتش حتی خانواده به موقعیت و مسئولیت هایش واقف نشدند. او به فراگیری فنون نظامی و تخصصی فوق العاده اهمیت می داد و سعی می کرد که تمام فنون نظامی را خود و نیروهای تحت امرش بیاموزند و در این راستا کلاس های مختلف از جمله غواصی، تاکتیک، شناسایی، شلیک با سلاح های سنگین را برپا می کرد و علاوه بر اعزام نیروهای زبده جهت شناسایی خود شخصاً به شناسایی می رفت و از مناطق مختلف عکس و اطلاعات تهیه می کرد  شناسایی های مهم و حساس را شخصاً انجام می داد.

معاون محور فارسیات و خرمشهر، مسئول محور اطلاعات شناسایی سوسنگرد و بستان، مسئول واحد اطلاعات، فرمانده گردان قرارگاه نصرت، مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه ششم، مسئول معاونت اطلاعات سپاه ششم امام جعفرصادق(ع)، از جمله مسئولیت های آن قهرمان خستگی ناپذیر سال های دفاع مقدس است و نهایتاً آن گل گلزر باغ ولایت در روز چهارم خرداد ماه سال 1367 سرود شهادت خواند و با بهترین هدیه به پیشگاه معبودش خداوند متعال شتافت.

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:شهید حاج حمید رمضانی,زندگی نامه,شهید,شهادت,ساعــت9:13 تــوسط بیسیم چی |